حجّت الاسلام و المسلمین موسوی، نماینده حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در کردستان بوده و هستند. نقل می کرد: من کلاس ششم ابتدایی بودم که شبی خواب دیدم معمّم هستم و آقایی به رهبری رسیده اند که او را امام خمینی می خوانند. او مرا طلبید و برای انجام مأموریتی به مناطق اهل سنّت فرستاد. در آن زمان هنوز امام خیلی مشهور نشده بودند. صبح روز بعد، رؤیا را برای پدرم که از اصحاب سرّ حضرت آیت الله ارباب(ره) بود تعریف نمودم.
اشاره:
بهمن ماه، سالروز رخداد مبارکی است که امام خمینی(ره) آن را نقطه شروع انقلاب جهانی به پرچمداری حضرت حجت(ع) دانسته اند. این واقعه بزرگ که فرجام جملگی قیام ها و حرکت های ادیان الهی و انبیای خداوند را زمینه سازی می کند، در نگاه اهل معرفت و اولیای حق، از گذشته تا به امروز جایگاه ویژه ای داشته است. به منظور آشنایی بیشتر و بیان ناگفته هایی از این بعد انقلاب اسلامی ایران، به حضور جناب آقای غلامحسین حیدری، از معاونان وزارت علوم رسیدیم تا خاطراتی را که از اولیای خدا دراین باره نگاشته و ثبت نموده اند، برای ما و خوانندگان گرامی موعود بازگو کنند. ضمن آنکه یادآور می شویم قسمت نخست این گفت وگو در شماره 84 موعود تقدیم خوانندگان محترم شده است.
با توجه به ارتباط و آشنایی دیرین جنابعالی با اهل معرفت، بفرمایید آیا درباره آینده انقلاب اسلامی ایران از اولیای خدا مطلبی نقل شده است؟
هم راجع به آینده و تداوم انقلاب اسلامی و هم درباره عنایات امام زمان(ع) به این نهضت خاطراتی نقل شده است. خاطره ای را از یکی از شعرای بزرگ و انقلابی خراسان به نام مرحوم حاج غلامرضا قدسی نوشته ام. در سال 1369 خدمت ایشان رسیده بودم که نقل کردند: در جوانی با حضرت آیت الله خامنه ای هم مباحثه بودیم. حدود 45 سال پیش به اتفاق ایشان که در عنفوان جوانی بودند به خدمت یکی از اولیای خدا به نام آقای سمنانی(ره) که در خراسان ساکن بودند، می رفتیم و از درس های ایشان استفاده می کردیم. در یکی از این جلسات درس، مرحوم آقای سمنانی چنین عنوان کردند: «در عالم سیر دیدم که آقای قدسی شما به زندان افتاده اید و من غرق در خون خود شده ام و (به آیت الله خامنه ای اشاره کردند و گفتند:) ایشان هم رهبر ایران شده اند».
پس از اتمام صحبت ایشان در دلم نسبت به این پیش گویی ها و عالم سیر شبهه داشتم. با خود می اندیشیدم که عالم سیر چگونه عالمی است؟ چطور می شود آقای سمنانی غرق در خون شوند در حالی که انقلابی نیستند. با حضرت آیت الله خامنه ای هم در آنجا شوخی نمودم. پس از مدتی مرا دستگیر کردند و مدتی طولانی در زندان بودم. از زندان آزاد شده بودم که شنیدم استاد سمنانی در یک تصادف کشته شده اند. با شتاب به محلّ حادثه رفتم. استاد سمنانی به اتفاق مادرشان در تصادفی خونین کشته و غرق در خون شده بودند. وقتی حضرت آیت الله خامنه ای به ریاست جمهوری رسیدند، گفتم هنوز پیش گویی استاد سمنانی محقق نشده است. زمانی که ایشان رهبر انقلاب اسلامی شدند متوجّه تحقق یافتن پیشگویی سوم استاد سمنانی شدم.